عاشقانه ترین

مطلبهای زیبا

 

 


من "تــــــو" را به دلم قول داده ام ...
نگذار بد قول شوم ..


به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد ، چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست


آنان که عشق را می فهمند عذاب میکشند
و آنان که عشق را نمی فهمند عذاب میدهند.....!


شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن.. چندشم می شود از لکه ی انگشت دروغ


خوشتر از قالي کرمان غزلي ساخته ام، نخ به نخ زير قدم هاي تو انداخته ام، من همان قالي پاخورده ي خاک آلودم، که دلم را به تمناي دلت باخته ام.


لبریز غزل بیا همی آهسته
چون آیه بخوان مرا کمی آهسته
آهسته مرا رها بکن از سر عشق
تا در تو رها شوم دمی آهسته


بعد از گذشت ِاین همه سال عاشقم هنوز
هر چند اگر نمانده مجال عاشقم هنوز
در آرزوی بوسه ای از آن لبم، ببین!
با این همه امید محال عاشقم هنوز


تا دوباره دیدنت...
این رختخواب را "وارونه" خواهم خوابید!
...
"خیانت" است به تو!
سر بر کنار "خیالت" گذاشتن!


دل خوش میطلبم سیری چند؟
پای در بند به زنجیری چند؟؟
با چنین باده و جامی ساقی
تو بگو عشق و صفا سیری چند؟؟


دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست
اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست
مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی …!


دلم را ساده گیر آورده ای
تو نه مستاجر، اسیر آورده ای
تو تمام رهن قلبت پیش پیش است
نگو بازم که دیر آورده ای !


ای بهار زندگیم ، ای امید بودنم
غنچه ی لبهای تو ، گرمی شکفتنم
قامت رعنای تو ، قبله گاه دیدنم
آن نوای گرم تو ، بهترین شنیدنم
کنج آغوش دلت ، جاده ی رسیدنم


آشفته دلان را هوس خواب نباشد ، شوری که به دریاست به مرداب نباشد


شوقی، که چو گل دل شکفاند، عشق است
ذهنی، که رموز عشق داند، عشق است
مهری، که تو را از تو رهاند، عشق است
لطفی، که تو را بدو رساند، عشق است


روزگاری هستی ام را می نواخت ، آفتاب عشق شور انگیز من
این زمان خاموش و خالی مانده است ، سینه ی از آرزو لبریز من


نبض زندگی هنوز می زند ، من و تو زنده ایم ، بهار در راه است
ستاره چشمک می زند ، غنچه ها باز شده اند
مرغ عشق من می خواند ، پس چرا ناامیدی . . . ؟


داشتم یک دل و آن هم به تو کردم تقدیم
بیش از این از من مسکین چه تمنا داری . . . ؟


هر جا دلت شکست ......قبل رفتن ..... خودت جاروش کن
تا هر ناکسی .......منت دستای زخمیشو رو سرت نذاره.....


فاصله گرچه دست های ما را از هم جدا کرد ولی خوشحالم که جـرات ندارد به دل هایمان نزدیک شود


تو از زیبا ترین نیلوفر من ، بخوان غم را تو از چشم تر من
بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من


گلی دارم که تو گلها غریبه / نه نارنجه و نه لیمو و نه سیبه
گلی دارم به دست کس نمیدم ، خریدم گوهری و پس نمیدم


کاش هرگز در محبت شک نبود / تک سوار مهربانی تک نبود
کاش بر لوحی که بر جان و دل است / واژه تلخ خیانت حک نبود


میخوام به زودی ببینمت ، کنار چهار راه دلتنگی ، خیابان تنهایی ، کوچه دوستی


دو نگاهی که کردمت همه عمر ، نرود تا قیامت از یادم
نگاه اولین که دل بردی ، نگاه اخرین که جان دادم


این یه تار موی تو هست که به دنیا نمیدم
حتی اون شپش وسطشو !

عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود / جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکارا گردد / هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود


دلم را ساده گیر آورده ای
تو نه مستاجر، اسیر آورده ای
تو تمام رهن قلبت پیش پیش است
نگو بازم که دیر آورده ای !


عاشقی تنها مرحله ای از راه زندگی است که شوخی غرور در آن تابلویی ندارد


ای بهار زندگیم ، ای امید بودنم
غنچه ی لبهای تو ، گرمی شکفتنم
قامت رعنای تو ، قبله گاه دیدنم
آن نوای گرم تو ، بهترین شنیدنم
کنج آغوش دلت ، جاده ی رسیدنم


آشفته دلان را هوس خواب نباشد ، شوری که به دریاست به مرداب نباشد


شوقی، که چو گل دل شکفاند، عشق است
ذهنی، که رموز عشق داند، عشق است
مهری، که تو را از تو رهاند، عشق است
لطفی، که تو را بدو رساند، عشق است


روزگاری هستی ام را می نواخت ، آفتاب عشق شور انگیز من
این زمان خاموش و خالی مانده است ، سینه ی از آرزو لبریز من


نبض زندگی هنوز می زند ، من و تو زنده ایم ، بهار در راه است
ستاره چشمک می زند ، غنچه ها باز شده اند
مرغ عشق من می خواند ، پس چرا ناامیدی


داشتم یک دل و آن هم به تو کردم تقدیم
بیش از این از من مسکین چه تمنا داری . . . ؟


میگن شبا فرشته ها از آرزوی آدما، قصه میگن واسه خدا! خدا کنه همین شبا گفته بشه قصه ی تو واسه خدا


طب مدرن
طب سنتی
طب سوزنی
همه را امتحان کرده ام
درد بی درمان است درد دوریت !


از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ، هم بسازد


مسافرترین آدم دنیا هم
دست خطی می خواهد که بنویسد برایش
” زود برگرد “
طاقت دوری ات را ندارم


ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم
به نفسهای تو در س



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:40 توسط تینا| |


Power By: LoxBlog.Com