love


عاشقانه ترین

مطلبهای زیبا

 

از حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم

و هنوز نمی دانم چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی

من بدهکارت می شوم . . .

.

.

.

همیشه سکوتم به معنای پیروزی نیست ، گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی . . .

.

.

.

مشکل از تو نبود

از من بود

با کسی حرف میزدم

که سمعک هایش را

پیش دیگری جا گذاشته بود . . .

.

.

.

دست از سرم بردار برو / ندارم حوصله ی این حرفارو

همه یادگاریات بخوره تو سرت / نه خودتو میخوام نه دردسرت !

.

.

.

من از عشق گفتم

تو مدل ماشینم را پرسیدی

من از محبت گفتم

تو محل زندگیم را پرسیدی

من از دوست داشتن گفتم

تو وضعیت حسابِ بانکیم را جویا شدی

من از ارزش ها گفتم،ارزش هایی که قیمت ندارند،امّا تو

تو قیمت ارزش ها را با اهن و کاغذ برابر کردی . . .

.

.

.

محبت به نامرد ، کردم بسی / محبت نشاید به هر نا کسی

تهی دستی و بی کسی درد نیست / که دردی چو دیدار نامرد نیست

.

.

.

این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزش ات نیست

آنقدر بی‌ ارزشی که خیلی‌ها اندازه تو هستند . . .

.

.

.

چه داروی تلخی است ، وفاداری به خائن

صداقت با دروغگو  و مهربانی با سنگدل . . .

.

.

.

یکی را آرزو کردی و رفتی / برایش پرس و جو کردی و رفتی

تو هم تا آبرو از من گرفتی / مرا بی آبرو کردی و رفتی . . .

.

.

.

عاشق شدم و عذاب را فهمیدم / رنجیدن و اضطراب را فهمیدم

در چشم تو عشق را ندیدم اما / معنای دل کباب را فهمیدم

هر روز خطاهای تو را بخشیدم / تا بخشش بی حساب را بخشیدم . . .

.

.

.

دیگر هیچ چیز مشترکی بین ما نیست

تنها آسمانمان یکیست . . .

.

.

.

نمی بخشمت

ولی فراموشت می کنم

همیشه به همین سادکی از ادمای بی ارزش می گذرم . . .

.

.

.

“دوستت دارم”

تکیه کلام تو بود

من بی جهت به آن تکیه داده بودم…!!!

.

.

.

حضورت در کنار من معجزه نبود

نبودنت هم فاجعه نیست

فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود

بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . . .

.

.

.

 به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی

که نامردان خجل گشتند از بس که تو نامردی . . .

.

.

.

آنقــدر مرا سرد کرد

 از خودش .. از عشق ..کــه حالا بــه جای دلبستن یخ بسته ام

آهای !!! روی احساسم پا نگذاریــد ..لیز می‌‌خوریــد

.

.

.

عجب جوش و خروشی بود عشقت / خراب باده نوشی بود عشقت

بهشتم را به سیبی داد بر باد / عجب آدم فروشی بود عشقت . . .

.

.

.

تســــبــیح میشوم زیر انگشــــتانت

دانـــه دانــــه میـــرانـــی ام

تا خــــودت را بالا ببـــــری . . .

.

.

.

سوت پایان را بزن

من حریف هرزگی تو

و احمق بودن خودم نمی شوم . . .

.

.

.

دار بزن … خاطرات کسی که  تـو را دور زده

حالم خوب است …امّا گذشته ام درد میکند . . .

.

.

.

نمیتونم ببخشمت /  دور شو برو نبینمت

تیکه ای بودی از دلم /  گندیدی و بریدمت . . .

.

.

.

نفرین به توی نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درآمدی

نفرین بر آن مرامی که اینگونه  به اعتمادم خیانت کرد

.

.

.

کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده

باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست

به نامردانی چون تو دیگر دل نخواهم بست

.

.

.

با عشق به من به من  خیانت کردی

دل دادم و تو رد امانت کردی

رفتی و چه آسوده ز من دل کندی

هر دو قلمت خورد اگر برگردی  !

.

.

.

هر که را دیدم  خیانت کرد و رفت

هر که با من بود یار من نبود

هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت

خود ندانستم از این غمها چه سود

.

.

.

کاش هرگز در محبت شک نبود ، تک سوار مهربانی تک نبود

کاش بر لوحی که بر جان دل است ، واژه تلخ خیانت حک نبود . . .

.

.

.

بی وفایی کن وفایت می کنند ، با وفا باشی خیانت می کنند

مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست ، مهربان باشی رهایت می کنند . . .

نوشته شده در سه شنبه ششم تیر 1391ساعت 22:7 توسط بی تو| آرشيو نظرات |

من آن ابرم که بارانش تو هستی / همان یوسف که کنعانش تو هستی

مسافر میشوم تا آخر عمر / در آن راهی که پایانش تو هستی

.

.

.

با یاد تو زندگی کردن چه کم خرج است ، نه خواب میخواهد ، نه خوراک !

.

.

.

این روزها آنقدر شکسته ام ، که عصا به دست راه میرود دلم !

.

.

.

به راه پای خسته ات دیدگانم را می سایم تا انعکاس زلال قدمهایت را جاودانه کنم

سبز باشی عزیزترین

.

.

.

شغل شریفی است : سوختن برای او که حتی لحظه ای برایت تب نکرد

.

 

 

.

.

همیشه با غمت من در ستیزم / به این خاطر همیشه اشک میریزم

روی هر برگ گلی این را نوشتم / تویی امید من تنها ، عزیزم

.

.

.

دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست ، اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست

مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی … !

.

.

.

بند بند دل بنده به بند بند دلت بنده ، دلبند بنده ، دلم برات تنگه !

.

.

.

دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد / عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد

گفته بودی یوسف گم گشته باز آید ولی / یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد

.

.

.

پرندگانم را آزاد کردم ، زیرا فهمیدم “نداشتن” تنها راه از دست ندادن است

.

.

.

خیالت همه جا با من است

اما…

دلم گرمای بودنت را میخواهد

نه سردی خیالت را…

.

.

.

گاهی دلم ازهرچه آدم است میگیرد..

گاهی دلم ۲ کلمه حرف مهربانانه میخواهد..!

نه به شکل “دوستت دارم”یا”بی تو میمیرم”!

ساده شاید..

مثل ‘دلتنگ نباش..فردا روز دیگریست..’

.

.

.

بی تو…

میان جمع نیستم

اما جمعیتی در من است

که به تو فکر می کند…

.

.

.

قلبمو میدم باهاش سرقلیون درست کنی،تابفهمی سینه سوخته مرامتیم…!

.

.

.

اگه کسی رو دوست داشته باشی نمیتونی تو چشماش زل بزنی…

نمیتونی دوریش رو تحمل کنی…نمیتونی بهش بگی چقدر دوستش داری…

نمیتونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری.. برای همینه عاشقا دیوونه میشن…

.

.

.

عشق غالبا یک نوع عذاب است، اما محروم بودن از آن مرگ است…!‏

.

.

.

برایش مینویسم”دلتنگشم”میدانم که نمیداندولےمیدانم که میخواند

نوشته شده در شنبه سوم تیر 1391ساعت 12:27 توسط بی تو| آرشيو نظرات |

هر دم به بهانه ای تو را یاد کنم / افسرده دلم به یاد تو شاد کنم

بی تو دل من چو کلبه ای خاموش است / با یاد تو این خرابه آباد کنم . . .

.

.

.

عاشق شدم و عشق مرا بد نام کرد / داروغه شنید و مرا زندان کرد

در خلوت زندان به خود نالیدم / عاشق شود آنکس که مرا عاشق کرد . . .

.

.

.

عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ / که به عمری نتوان دست در آثارش برد . . .

.

.

.

فال حافظ زدنت از پی دلتنگی کیست ؟ / من که هر لحظه به یاد تو و دلتنگ تو ام

هر ستاره یه نشان از غم و دلتنگی من / آسمان را بفرستم که بدانی همه جا یاد تو ام ؟

.

.

.

دوستی گفت صبر کن ایراک / صبر کار تو خوب زود کند

آب رفته به جوی باز آرد / کار بهتر از آن که بود کند

گفتم آب آری به جوی باز آید / ماهی مرده را چه سود کند !

.

.

.

عشق چون ایده برد هوش دل فرزانه را ، دزد عاقل می کشد اول چراغ خانه را

آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد ، در میان خانه گم کردیم صاحبخانه را . . .

.

.

.

زندگی را بی عشق سپری کردن غم بزرگی است

اما این تقریبا برابر است با غمی که زندگی را ترک کنی

بدون اینکه به کسی که عاشقش هستی بگویی که دوستش داری . . .

 

.

.

.

نمیدانم هم اکنون کجا مشغول لبخندی ، فقط یک آرزو دارم

که در دنیای شیرینت ، میان قلب تو با غم نباشد هیچ پیوندی . . .

.

.

.

ای قرار لحظه های اضطرار ، بر روان دیده ام منشین چو خار

جاری عشقی به شریان وجود ، بی تو باید شعر دلتنگی سرود . . .

.

.

.

روزگاری شد و کسی مرد ره عشق ندید / حالیا چشم جهانی نگران من و توست . . .

.

.

.

می خواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم

دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمی شود

کمی نزدیک تر بیا ، می خواهم با تو بودن را حس کنم . . .

.

.

.

دوستی اتفاق است ، جدایی رسم طبیعت

طبیعت زیباست ، نه به زیبایی حقیقت

حقیقت تلخ است ، نه به تلخی جدایی

جدایی سخت است نه به تلخی تنهایی . . .

.

.

.

نترس از شب مستی ، بیا و عاشق باش / فروغ دیده مجنون ، بهای صادق باش

من و کبوتر عاشق به روی یک دیوار / دو پنجره ، دو ستاره فدای یک دیدار . . .

.

.

.

اگه می گفتی می خوامت دلم دیگه غصه نداشت

شب چشام خوابش می برد نیازی به قصه نداشت

اگه می گفتی می خوامت تو دنیا چیزی کم نبود

رو خاطرات خوبمون هاشور زرد غم نبود . . .

.

.

.

ما عاشق فهم و ادب و معرفتیم / ما خاک قدوم هرچه زیبا صفتیم

از زشتی کردار دگر خسته شدیم / محتاج دو پیمانه می معرفتیم . . .

.

.

.

از خدا خواهم نبخشاید تو را / این چه رسم دوستی باید تو را

تو که می دانی در قلب منی / این همه دوری و بی مهری چرا ؟

.

.

.درکوچه های عشق دنبال منی / من فکر می کردم فقط مال منی

این دل اسیر مهر روی توست نمی دانی ؟ / ای همرنگ چشم من ، تو فال منی . . .

.

.

.

۱ دونه دوست دارم چون یدونه ای ، دو تا دوست دارم چون دومیت وجود نداره

صد تا دوست دارم چون تا صد ساله دیگه هم که بگردم ، مثل تو را پیدا نمی کنم .

.

.

.

شنیدی باغبان چون گل بکارد / چه مایه غم خورد تا گل برآرد

تو هم گل گشته بودی اندر این دل / ولی بی کود شدی مردی چه حاصل !

.

.

.

سلام ای نازنین خوابتو دیدم / تو گفتی نه رفیق دیگه بریدم

خیال کردی بری بی تو می میرم / تو رفتی من یکی دیگه می گیرم !

.

.

.

فدای ناز عشقت ناز دانه / که عشقت کنج دل زد آشیانه

به یاد سوزش مجنون ز لیلی / به یادت سوختم در این زمانه . . .

.

.

.

چه شود به چهره ی زرد من نظری زراه خدا کنی ، که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی

تو کمان کشیده و درکمین که زنی به تیرم و من غمین ، که خدای ناکرده خطا کنی .

.

.

.

در فراغت این دل من پیر شد ، بله ای گو این دلم تبخیر شد

بر سرم دستی کشید آرام گفت ، باز طفلک قرصهایش دیرشد . . .

.

.

.

غرور من که زسختی به کوه میمانست

کمر به کشتن خود بست و خاک پای تو شد

دلم که به همه بیگانه بود و یار نداشت

چه دید در تو که اینگونه آشنای تو شد ؟

.

.

.

آباد تو بودم و خرابم کردی ، یک زنده که تو مرده حسابم کردی

با شوق کبوترانه تا خانه تو ، هربار که آمدم جوابم کردی . . .

.

.

.

عشق یعنی گم شدن پیدا شدن ، عشق یعنی غرق در رویا شدن

عشق یعنی حسرت دیدار تو ، عشق یعنی من شوم بیمار تو . . .

نوشته شده در جمعه دوم تیر 1391ساعت 23:32 توسط بی تو| آرشيو نظرات |

 

 

 

 

نفرین به اون کسایی که روی دلا پا می ذارن تا که می بینن عاشقی میرن و تنهات می ذارن نفرین به آدمایی که تو سینه ها دل ندارن عاشق عاشق کشین ، رحم و مروت ندارن


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:1 توسط تینا| |


Power By: LoxBlog.Com